حامد حواله‌دارنژاد

فدراسیون کوهنوردی کشورمان دو سال گذشته را با سرپرستی مهندس شعاعی پشت سر گذاشته است. پيش از اين دورانِ دوساله‌ي سرپرستي نيز ايشان به مدت چهار سال رياست فدراسيون را بر عهده داشتند كه به دلیل بازنشستگی "قانوناً" از این سمت خلع شدند. خوشبختانه بعد از روی کار آمدن دولت جدید عزم وزارت ورزش بر این جزم شد که تمامی فدراسیون‌هایی که چنین شرایطی را دارا هستند هر چه زودتر در مجمع خود یک رئیس را برای احراز این سمت انتخاب کنند. مدتی است که اسامی نامزدهاي این سمت به طور رسمی و غیررسمی در فضای مجازی منتشر شده است و این روزها صحبت حول انتخابات فدراسیون که قرار است در تاریخ ۱۹ آذر برگزار شود نقل هر مجلس است.

 

متأسفانه طی چند روز اخیر اخباری از گوشه و کنار به گوش می‌رسد که اصلاً به نفع این ورزش نیست. از انتخاب‌ها و انتصاب‌های هيأت‌هاي استاني گرفته تا پول‌هايي كه به حساب برخي هيأت‌ها به عنوان سهم‌البودجه واريز شده است. فدراسيون هم كه معمولاً در چنين شرايطي بلافاصله جوابيه صادر مي‌كرد اين بار فقط سكوت اختيار كرده است. اين اخبار و اين سكوت نابهنگامِ فدراسيون باعث شده عده‌ي زيادي از كوهنوردان و دلسوزان اين رشته‌ي ورزشي نگران آينده‌ي فعاليت‌هاي اين فدراسيون شوند. با توجه به حضور تقريباً 30 ساله‌ي مهندس شعاعي و بسیاری از نفرات همکار و همفکر ایشان (که نام چند نفر از آنان هم اکنون در لیست نامزدهای فدراسیون دیده می شود) در رأس هرم فدراسيون و آشنايي همگان با رويه‌ي كاري آنان اين نگراني بيشتر نيز شده است. چراكه با توجه به همه‌ي زحمات این تیم، نقاط ضعفي نيز در مديريت آنان به چشم مي‌خورد كه اگر نگوييم جلوِ پيشرفت اين رشته را گرفته، بايد اذعان كنيم كه مسبب بسياري از درجا زدن‌ها در اين رشته‌ي ورزشي بوده است. به عنوان مثال سالانه ده‌ها نفر براي صعود به قله‌ي اورست در جهان اقدام مي‌كنند و تعداد زيادي از اين نفرات موفق به صعود مي‌شوند. اما قله‌هاي ديگري در جهان وجود دارند كه به دليل دشواري، تعداد صعودكنندگان آن حتي به 100 نفر هم نمي‌رسد (نظير برج بي نام ترانگو كه تعدادي از كوهنوردان بزرگ ايراني سال گذشته موفق به صعود آن شدند). امروزه در كوهنوردي جهان صعود به چنين قله‌هاي دشواري ارزش بسيار بيشتري نسبت به صعود به قله‌ي اورست يا امثالهم دارد و جايزه‌هاي معتبر جهاني به چنين صعودهايي تعلق مي‌گيرد. در واقع ديگر ملاك، ارتفاع قله‌ي صعود شده نيست. اما متاسفانه در سايه‌ي مديريت قديمي تنها ملاك ارزش صعودها، ارتفاع قله قلمداد شده است. به عنوان مثال اگر براي نفرات تيم ترانگو با كلي دوندگي و بعد از گذشت بيش از يك سال حكمي صادر شود، حكم سوم آسيايي خواهد بود. اين رويه لطمه‌ي جبران‌ناپذيري به كوهنوردي كشورمان زده است. نتيجه‌ي چنين رويكردي اين مي‌شود كه كوهنوردي داخلي به دليل ارتفاع كم قله‌هاي داخلي از چشم كوهنوردان مي‌افتد و موج هيماليانوردي كه اين چند ساله جان چندين كوهنورد كشورمان را گرفته است ادامه پيدا مي‌كند و روز به روز از ارزش تلاش‌هاي داخلي كاسته مي‌شود. متأسفانه طي اين سال‌ها فدراسيون كوهنوردي نه تنها در جهت تغيير چنين رويكردي هيچ فعاليتي نكرده برعكس با عملكرد خود به تحكيم معيارهاي كهنه و ارتجاعي پيشين مدد نيز رسانده. كوهنوردي ايران نياز به فكرهاي نو و جديدي دارد كه امروزه بزرگترين كمبود فدراسيون است. سوء مديريت مهندس شعاعي و همفکرانشان در برخی موارد٬ باعث شد نفرات نوانديشي كه با جان و دل در فدراسيون زحمت مي‌كشيدند، از گود كنار بروند. امروز كه نام آن نفرات نو اندیش در بين نامزدهاي رياست فدراسيون به چشم مي‌خورد بارقه‌ي اميدي در دل كوهنوردي ايران شكل گرفته است. اما باز هم حمايت بدون بررسي وزرات ورزش از برخي افراد خاص، اين اميد را دارد به يأس تبديل مي‌كند. كساني كه در مجمع حضور خواهند داشت، بابت تعهدي كه در برابر جامعه كوهنوردي دارند موظف هستند با ديدي باز و بدون در نظر گرفتن منافع شخصي و باشگاهي رأي بدهند و تنها منظر و منظورشان آينده‌ي كوهنوردي كشور باشد. انتظاري كه از رياست جمهوري و هيأت دولت وجود دارد (با توجه به اينكه آقاي روحاني ورزش مورد علاقه‌ي خود را كوهنوردي بيان كرده‌اند) اين است كه همانند تمامي نوگرايي‌هاي ديگري كه وعده داده‌اند به شرايطي كه انتخاب فرد شايسته را ممكن مي‌كند كمك كنند. آقاي شعاعي و برخی از همفکرانشان با توجه به برخی شرایطی که دارند٬ بايد تأييديه‌اي از وزارت ورزش داشته باشند كه تاييد هيأت وزيران نيز رسيده باشد. وجود چنين تأييديه‌اي ناظر به حمايت هيأت وزيران خواهد بود و بر روي رأي حاضران در مجمع تأثير خواهد گذاشت. اميدواريم جناب آقاي دكتر گودرزي عواقب دلسردكننده‌ي چنين تأييديه‌اي را در نظر بگيرند و زمينه را براي حضور نيروي جوان مهيا كنند تا با انرژي فراوان و انديشه‌ي پيشرو٬ خاك ساليان را از روي اين رشته‌ي جذاب ورزشي كنار بزنند. در سالي كه براي بسياري از ورزش‌هاي كشورمان سال خوش‌يمني بوده است، با از دست رفتن سه جوان آينده‌دار كشورمان در راه قله‌ي برودپيك بزرگترين ضربه به كوهنوردي وارد شد. حالا نام برخي از حاميان چنين برنامه هايي كه فقط ذهن همگان را نسبت به اين ورزش بدبين ميكند در بين نامزدها به چشم مي‌خورد؛ انگار جان اين جوانان پله‌ي ترقي است. اين نامزدها همان‌هايي هستند كه به جاي ارائه‌ي گزارش برنامه‌اي كه قول شرف داده بودند با حضور كارشناسان اين رشته برگزار شود، مراسم بزرگداشت گشايش مسيري را گرفتند كه حاصل آن از دست رفتن سه جوان اين كشور شد و به جاي پرداختن به مشكلات برنامه براي جلوگيري هرچه بيشتر از چنين اتفاقاتي فقط راه توجيه را در پيش گرفتند. اميدواريم درايت وزارت ورزش و هيأت دولت در مورد تأييد كانديداهاي انتخابات رياست فدراسيون كوهنوردي از بروز چنين لطماتي جلوگيري كند و سالي را كه براي كوهنوردي ايران بسيار غمبار آغاز شده است لااقل با تدبير و اميد به پايان برسانند.